گر آن تُرک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هِندویَش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی مِیِ باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رُکن آباد و گُلگَشت مُصَلّا را فَغان کاین لولیانِ شوخِ شیرینکار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که تُرکان خوان یغما را ز عشق ناتمام ما جمال یار مُستَغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را؟ من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پردهٔ عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعا گویم جواب تلخ مشاعره ...
ما را در سایت مشاعره دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : houra123 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت: 20:34